تهمت زدن
فارسی به انگلیسی
accuse, befoul, asperse, bespatter, calumniate, libel, tax, slander, traduce, vilify
فارسی به عربی
اتهم , افتراء , فضیحة , مهمة
مترادف و متضاد
تهمت زدن
متهم کردن، متهم ساختن، تهمت زدن
تهمت زدن
تهمت زدن، تحمیل کردن، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن
تهمت زدن، نسبت ناروا دادن، دروغ بافتن
فرهنگ فارسی
بهتان زدن اتهام
لغت نامه دهخدا
تهمت زدن. [ ت ُ م َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بهتان زدن. اتهام. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تهمت کردن و تهمت نهادن. ( ناظم الاطباء ) :
تهمت عیش مزن کز اثرذوق بلاست
اینکه هر لخت دلم بر سر مژگان خندد.
تهمت زدن مدعیان را چکند کس.
تهمت عیش مزن کز اثرذوق بلاست
اینکه هر لخت دلم بر سر مژگان خندد.
طالب آملی ( از آنندراج ).
عالی دل و دست و لب خود پاک توان داشت تهمت زدن مدعیان را چکند کس.
نعمت خان عالی ( از آنندراج ).
جدول کلمات
اتهام
پیشنهاد کاربران
افترا
تهمت بستن، اتهام بستن
اتهام بستن
کلمات دیگر: