( صفت ) آنکه با کلند کار کند آنکه زمین را با کلنگ بکند : ( تا گشته ام هلاک جوان کلندگر همچون کلند خاک درش میکنم بسر ) . ( سیفی )
کلندگر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کلندگر. [ ک َ ل َ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه با کلنگ کار می کند. ( ناظم الاطباء ). آنکه زمین را با کلنگ بکند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
تا گشته ام هلاک جوان کلندگر
همچون کلند خاک درش می کنم به سر.
تا گشته ام هلاک جوان کلندگر
همچون کلند خاک درش می کنم به سر.
سیفی ( از بهار عجم ).
و رجوع به کلند شود.فرهنگ عمید
کسی که با کلنگ زمین را بکند، آن که با کلنگ کار کند، کلنگ زن، کلنگ دار.
کلمات دیگر: