کلمه جو
صفحه اصلی

جبایه

فرهنگ فارسی

فراهم آوردن باج

لغت نامه دهخدا

جبایة. [ ج ِ ی َ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) از ایام عرب است . یاقوت آرد: نمیدانم اسم موضعی است یا بنام جبایة که در آن بوده منسوب شده . (معجم البلدان ).


جبایة. [ ج ِ ی َ ] (ع مص ) فراهم آوردن باج . (اقرب الموارد) (ازمنتهی الارب ). باج و خراج گرفتن . (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آراء). جبایت . رجوع به جبایت شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جِبایه به معنای جمع آوری مالیات می باشد و از این عنوان در باب زکات و تجارت سخن گفته اند.
به گرد آورنده مالیات، اعم از زکات ، خراج ، جزیه و مانند آنها «جابی»، «عامل» و «ساعی» گویند.
احکام جبایه
از وظایف امام یا نایب او در زمان بسط ید، نصب فردی برای جمع آوری مالیات است.
بر کسی که مالیات بر عهده دارد، پرداخت آن به جابی در صورت مطالبه وی واجب است.
قبول منصب جبایت
قبول منصب جبایت، از جانب حاکم عادل یا نایب او جایز است و از جانب حاکم جائر در صورتی که پذیرش آن مستلزم ارتکاب حرامی گردد، جایز نیست. در غیر این صورت، جواز آن محلّ بحث است.




کلمات دیگر: