کلمه جو
صفحه اصلی

جبله

فرهنگ فارسی

ابن نعمان بن عمرو از ملوک غانیان

لغت نامه دهخدا

جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) دهی است به بحرین . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) دهی است به تهامه . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ایهم . آخرپادشاهان غسان است . و از اولاد او است عمر و جبلی بن نعمان . (از منتهی الارب ). رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 92 ، 157 و 158 و رجوع به جبلةبن الایهم شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ثابت . برادر زیدبن ثابت است . رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ، قسم چهارم از حرف جیم شود.


جبلة. [ ج ُ ل َ] (اِخ ) شهری است میان عدن و صنعا. (منتهی الارب ).


جبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی کریب بن قیس بن حجربن وهب بن ربیعةبن معاویة الاکرمین . ابن شاهین و طبری او را درشمار رجال خود آورده اند و ابن فتحون و ابوموسی او را استدراک کرده اند. (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


جبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) بدون نسب است . بخاری گوید او را با پیغمبر (ص ) مصاحبتی بود. ابن سیرین مرسلاً از او روایت کند. بعقیده ٔ من [ صاحب الاصابه ] این شخص همان جبلةبن عمرو انصاری است . ابن السکن گوید او را از صحابه دانسته اند ولی از رسول (ص ) روایتی نقل نکرده است . (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


جبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حارث بن جبلة. از ملوک غسانیان است که مدت سی وچهار سال به کامرانی سلطنت کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).


جبلة. [ ج ُ ب ُل ْ ل َ ] (ع اِ) سال قحط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). || آفریدگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اصل . || بسیار از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از قطر المحیط). || امت و جماعت . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن الحجاج الکوفی . طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده است . وی از جعفربن ابی جعفر از عکرمة روایت کند و عبدالصمدبن عبدالوارث از او روایت کند. ابن حبان او را از ثقات دانسته و گوید ازالحسن رحمةاﷲ علیه روایت کند. (از لسان المیزان ).


جبله . [ ] (اِخ ) شهری است که یک جانب او دریای روم بود و سه جانب دیگر خرماستانها و زیتون بسیار دارد. (نفائس الفنون ).


جبلة. [ ج ُ ل َ ] (ع اِ) کوهان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || امت و جماعت . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (آنندراج ).


جبله .[ ج ِ ل َ ] (اِخ ) (ذو...) یاقوت آرد: شهری است در یمن که در زیر جبل صَبِر قرار گرفته و آن را «ذات النهرین » نامند. این شهر از حیث نزهت و پاکیزگی از بهترین شهرهای یمن است . علی بن محمدبن زیاد مازنی گوید ذوجبلة تحت فرمانروایی منصوربن مفصل یکی از پادشاهان آل صلیح بود. سپس محمدبن سبا آن را از تصرف وی درآورد:
بذی جبلة شوقی الیک و انها
لتطهر بالشیخ الذی لیس یعمر
عوائد للفید الغوانی فانها
عن الشیخ نحو ابن الثلاثین تنفر.

(از معجم البلدان ).



جبلة. [ ] (اِخ ) ابن الحرث . رجوع به جبلةبن حارث بن ثعلبة شود.


جبلة. [ ] (اِخ ) از قرای ولایت جوین از محال خراسان است . در کوهپایه قرار دارد و از آب قنات مشروب میشود. (از مرآت البلدان ج 4 ص 213).


جبلة. [ ] (اِخ ) ابن اثیم ، مکنی به ابوالصهباء. تابعی است .


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی سفیان بصری .شیخ طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده و گوید، ازعلی بن ابی طالب (ع ) روایت کند. (از لسان المیزان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی سلیمان ، مکنی به ابوعاصم . از تابعین است .


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی کرب . محدث است . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن اعین جعفی . طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده و گوید: درسال 125 هَ . ق . درگذشته است . (از لسان المیزان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن الحارث بن جبلةبن حارث بن حجر. از ملوک غسانیان است که مدت چهار سال بدولت و اقبال زندگانی کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . از سعیدبن جبیر روایت کند و ابن معین او را ثقه نمیداند. علی بن سهر و مروان بن معاویة و خلادبن یحیی و احمدبن یونس از او روایت کنند. ابن ابی حاتم او را آورده و جرحی بر او وارد نکرده است و ابن حبان او را از ثقات دانسته است . عقیلی در شرح حال عاصم بن مفرس گوید ایرادی بر جبلةبن سلیمان وارد نیست . (از لسان المیزان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ثعلبة الانصاری الخزرجی البیاضی . مطین به اسناد خودش از عبیداﷲبن رافع ذکر میکند که وی از اهل بدر است و در جنگ صفین با علی (ع ) بود. طبرانی و ابونعیم و دیگران نیز او را آورده اند و ابن حبان گوید: وی از طایفه ٔ بنی بیاضه و بدری است . ابن اثیرگوید: صحیح کلمه رخیلةبن خالدبن ثعلبه است که مصحف شده و به جدش منسوب است . احتمال دارد که این شخص غیراز صاحب ترجمه باشد. بلی آنکه در بدر حضور داشته رخیله بوده است . به هر حال اسناد عبیداﷲبن رافع ضعیف است . (از الاصابة). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن حجر. از ملوک غسانیان است که مدت هفده سال و یک ماه فرمانفرمایی کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن روادالعتکی ، مکنی به ابومروان . محدث و از تابعین است .


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن زحربن قیس جعفی . یکی از سرداران شجاع و شریف دوره ٔ مروانیان است ، که علیه حجاج ثقفی حمله کرد و خلع عبدالملک بن مروان را از خلافت درخواست کرد. و در جنگ دیرالجماجم در سال 83 هَ . ق . / 702 م . بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن سحیم . محدث است . (از منتهی الارب ). وی مکنی به ابی سویره و شیخ است ثوری را. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تاریخ الخلفاء ص 135 شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن سعدبن الاسودبن سلمةبن حجربن وهب بن ربیعةبن معاویة الاکرمین . ابن شاهین و ابوموسی و ابن فتحون او را آورده اند. (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن شراحیل . عموی زیدبن حارثه و برادر خود حارثه است . ابن منده ترجمه ٔ او را به صورت فوق آورده و ابونعیم گفته ٔ او را رد کرده و میگوید جبلة پسر حارثه و برادر زید است . بنابراین حارثه پدر جبله است نه برادر وی و همین قول درست است . علت اشتباه مزبور آن است که در سرگذشت زید و شرح حال حارثه جمله ای آمده که دارای ضمیری است و آن ضمیر اگر به زید عودکند جبله برادر زید و پسر حارثه است و اگر به حارثه عود کند، جبله برادر حارثه و عموی زید میباشد و هر دو وجه محتمل است لیکن ارجح آن است که ضمیر به زید که مخبرعنه است عود کند هرچند عود ضمیر به حارثه از جهت اقرب بودن آن به ضمیر رجحان دارد. در هر حال جبلةبن حارثه معروف است و این مؤید قول ابونعیم است . (از الاصابة فی تمییز الصحابة). و رجوع به کتاب فوق ذیل کلمات حارثه و جبلةبن شراحیل و جبلةبن حارثه شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک . در عقدالفرید در مبحث هجناء [ کسانی که پدر آنان عرب و مادرشان عجم باشد ] از وی حکایاتی آمده است . رجوع به عقدالفرید ج 7 ص 144 شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عطیة. از مسلمةبن مخلد روایت کند. وی معروف نیست و خبر منکری از طریق وی از حضرت رسول (ص ) روایت شده است . و شاید منکر بودن خبر از جهت راوی مجهولی است که در سند خبر وجود دارد وگرنه موثق بودن شخص جبله را ابن ابی حاتم از ابن معین نقل کرده و گوید: هشام بن حیاد و حمادبن سلمة ازوی روایت کنند و او از یحیی بن الولیدبن عباده و ابن محیریز روایت کند. و در رجال شیخ ابی جعفر طوسی چنین آمده : جبلةبن عطیه مکنی به ابی عرقاء از رجال شیعه وموثق است و از علی بن ابی طالب (ع ) روایت کند. و محتمل است که این جبله دیگری باشد. (از لسان المیزان ).


جبلة.[ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حبان بن ابحر الکوفی . طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده است . علی بن الحکیم گوید وی از جعفر الصادق (ع ) و جمیل بن دراج روایت کند و عبداﷲ پسر او از وی روایت کند. (از لسان المیزان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن اوس بن عامربن ثعلبةبن وقش بن ثعلبةبن طریف بن الخزرج بن ساعدة ساعدی انصاری . ابن السکن گوید: وی در جنگ بدر حضور داشت . و باز گوید وی برادر ابومسعود نیست زیرا اختلاف نسبت دارند. به نظر من [ صاحب الاصابه ] گفته ٔ او صحیح است . ابن ربه در اخبار مدینه از طریق عبدالرحمن بن ازهر روایت کند که جبلةبن عمرو ساعدی هنگام دفن عثمان حضور داشت . (از الاصابه ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمروبن ثعلبةبن اسیرة انصاری . وی برادر ابومسعود بدری است . طبرانی از طریق مطین از عبیداﷲبن رافع نقل میکند که جبله از صحابه ای بود که در جنگ صفین با علی (ع ) حضور داشتند. ابن السکن و نجاری و ابن منده از او یاد کرده اند. (الاصابة فی تمییز الصحابة). رجوع به حسن المحاضرةفی اخبار مصر و القاهرة، و قاموس الاعلام ترکی شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن عیاض اللیثی المدنی . برادر ابی حمزه است . ابن النجاشی او را در شمار رجال شیعه آورده و گوید وی مرد بزرگواری است که احادیث وی اندک است . او را کتابی است که آن را از هارون بن مسلم روایت کرده است . (از لسان المیزان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن مالک بن جبلةبن صغارةبن دراع بن عدی بن الداربن هانی بن حبیب بن غارةبن لخم لخمی داری . با داریین به رسالت بنزد حضرت رسول (ص ) آمد. ابن شاهین او را از رجال خود بشمار آورده و ابوعمرو به اختصار از او یاد کرده است . ابن ابی حاتم از پدر خود نقل میکند هنگامی که پیغمبر (ص ) از غزوه ٔ تبوک برمیگشت جبله بر وی وارد شد. (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن مجاعة سمرقندی . مؤلف لسان المیزان گوید او را نمی شناسم . از محمدبن عمرو عبدالمجیدبن ابی رواد روایت کند و محمدبن الحسن النقاش خبر باطلی از او روایت کرده است . رجوع به لسان المیزان ج 2 شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جبلة الکوفی . از پدر خود روایت کند و محمدبن یحیی از او روایت کند. سید مرتضی (ره ) او را در شمار رجال شیعه آورده است . (از لسان المیزان ). و رجوع به الموشح ص 346 و تاریخ الخلفاء ص 179 شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن مخرمة. ازادباء عرب است . رجوع به المعرب جوالیقی ص 109 شود.


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن نعمان بن عمرو. از ملوک غسانیان است که مدت شانزده سال لواء سلطنت برافراخت و صفین را مسکن ساخت . (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ازرق . محدث است . (منتهی الارب ). صاحب الاصابه آرد: جبلةبن الازرق الحمصی . بخاری در تاریخ خود و ابن السکن وطبرانی و جز آنان از طریق معاویةبن صالح از راشدبن سعد از جبله روایت کنند. او صحبت رسول (ص ) را درک کرده و روایتی دارد که حضرت رسول را عقرب گزید و خدای تعالی او را شفا داد. البغوی گوید جز این برای او روایتی نمی شناسم . و ابن السکن گوید: جز این روایتی ندارد. (از الاصابة فی تمییز الصحابة). وی ملقب به الکندی است و راشدبن سعد از او روایت کند. (از الاستیعاب ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ )موضعی است به حجاز. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ] (ع اِ) خلقت و طبیعت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج ): یقال جبلة فلان علی الخیر؛ أی خلقته و طبیعته . (از اقرب الموارد)


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ ](اِخ ) ابن الاشعر. محدث است . (منتهی الارب ). در الاصابه چنین آمده : واقدی گوید وی با کرزبن خالد در فتح مکه بقتل رسید و مشهور آن است که حبیش بن خالد یعنی حبیش بن الاشعر با کرز بقتل رسید. وی بجهت فراوانی شعر به الاشعر ملقب گردید. (از الاصابة فی تمییز الصحابة).


جبلة. [ ج َ ب َ ل َ] (اِخ ) شهری است بساحل دریای شام . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َل ْ ل َ ] (ع اِ) بسیار از هر چیز. || اصل . (منتهی الارب ).


جبلة. [ ج َ ب َل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن ثعلبةبن عمرو. چهارم از ملوک غسانیان است که مدت ده سال حکومت کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262). در مجمل التواریخ جبلةبن الحرث ضبط شده . زرکلی آرد: جبلةبن حارث بن ثعلبةبن عمرو غسانی . از پادشاهان غسانی عصر جاهلیت است که بر بادیةالشام حکومت میکرد. بعضی گویند در اواسط قرن دوم میلادی میزیسته است . از آثار وی یکی شهر اذرج در شمال معان و دیگری القطل است که در نزدیکی خرابه های المشتی قرار داشته و رومیها آن را پادگان لشکر خود ساخته بودند. (از الاعلام زرکلی ). رجوع به جبلةبن الحرث شود.


جبلة. [ ج َ ب َل َ ] (اِخ ) ابن حریث العذری . از شعراء عرب است . در عقد الفرید از اشعار وی نقل شده و از آن جمله است :
یا قلب انک فی الاحیاء مغرور
فاذکر و هل ینفعنک الیوم تذکیر
حتی متی انت فیها مدنف و له
لایستفزنک منها البدر و الحور.
و رجوع به عقدالفرید ج 2ص 143 شود.


جبلة. [ ج َ ب ُل ْ ل َ ] (ع اِ) بسیار از هر چیز. || اصل . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


جبلة. [ ج َ ل َ ] (اِخ ) (یوم ...) یکی از ایام عرب است . در این روز میان بنی عامر و متحدین آنها با طایفه ٔ بنی تمیم و ذبیان و اسد و کنده جنگی روی دادکه به پیروزی عامر منتهی شد. این جدال در شعب جبال جبله در ایام جاهلیت روی داد. (از المنجد). پشته ٔ سرخی است میان شریف و شرف و شریف و شرف دو آب اند نخستین مر بنی نمیر و دومین مر بنی کلاب را و این جایگاه را شعب جبله نیز نامند و این جنگ میان بنی عبس و ذبیان پسران بغیض بود و بعضی این رجز درباره ٔ آن گفته اند:
لم ار یوما مثل یوم جبله
یوم اتانا اسد و حنظله
و غطّفان و الملوک ازفله
نضربهم بقضب منتخله
لم تعد ان افرش عنها الهقله .

(مجمعالامثال میدانی ).



دانشنامه عمومی

جبله به عربی ( جبلة ) بکسر جیم، شهری است باستانی در استان اِباز توابع کشور یمن واقع در شبه جزیره عربستان است. شهری کوهستانی بسیار زیبا ومشوق، دارای طبیعت خلاب که هر عابر شیفته أی به سوی خود جلب می نماید. این شهر در ۷ کیلومتری شمال استان إب واقع می باشد. شهری با معماری فرید و منحصر به فرد. وارتفاعش از سطح دریا در حدود ۸۷۵ متر با می باشد. و در کنار دره (وادی الجنات) واقع شده است.
فهرست شهرهای یمن
جمعیت این شهر کوهستانی در حدود ۷۰ هزار نفر می باشد. که تماماً از اهل سنت از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند و بزبان عربی تکلم می کنند.
شهری است کوهستانی باغها وکشتزارهای ومحصولات زراعتی مانند: قهوه، القات، النیله، و حبوب، و بقولات فراوان است و بیشتر ساکنانش به کشاورزی اشتغال دارند.

جبله (ابهام زدایی). جبله ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
جبله (جغتای)
جبله (سوریه)

جبله (جغتای). مختصات: ۳۶°۳۷′۳۶″ شمالی ۵۶°۵۹′۳۴″ شرقی / ۳۶٫۶۲۶۶۷°شمالی ۵۶٫۹۹۲۷۸°شرقی / 36.62667; 56.99278
جبله، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان جغتای استان خراسان رضوی ایران.
۱ـ موقعیت جغرافیایی روستای جبله: روستای جبله در۹ کیلومتری شهر جغتای در استان خراسان رضوی در ارتفاع ۱۵۰۰ متری از سطح آبهای آزاد واقع شده است.
۲ـ میزان جمعیت روستا و تغییرات آن :بر اساس آمار جمعیتی که از خانه بهداشت روستای جبله دریافت شده است جمعیت روستا در سال ۱۳۸۴ بالغ بر ۹۳۹ نفر بوده است که در قالب ۲۱۹ خانوار زندگی می کرده اند ! در حال حاضر سال 1390 جمعیت روستا بالغ بر 605 نفر است که در قالب 177 خانوار زندگی می کنند که نشان دهنده کاهش جمعیت در طی این سال ها می باشد و آن هم نتیجه مهاجرتها به سایر نقاط استان می باشد.

جبله (سبزوار). مختصات: ۳۶°۳۷′۳۶″ شمالی ۵۶°۵۹′۳۴″ شرقی / ۳۶.۶۲۶۶۷° شمالی ۵۶.۹۹۲۷۸° شرقی / 36.62667; 56.99278
جبله، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان جغتای استان خراسان رضوی ایران.

جبله (سوریه). شهر جبله (به عربی: جبلة) در استان لاذقیه در کشور سوریه واقع شده است. جمعیت این شهر ۶۸٫۳۶۸ نفر است.
سوریه
فهرست شهرهای سوریه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جبله (ابهام زدایی). جبله ممکن است اسم برای اشخاص و یا مکان های ذیل باشد: اعلام و اشخاص• جبلة بن عبدالله، یکی از شهدای کربلا• جبلة بن علی شیبانی، یکی از شهدای کربلا• جبلة بن ایهم غسانی، از امرای آل جَفْنَه و آخرین پادشاه از سلسله غسّانیان در شام مکان ها• جبله (شهر)، شهر و بندری در مغرب سوریه در محافظه (استان) لاذقیه• جبله (کوه)، کوهی منفرد در ناحیۀ نجد عربستان
...

پیشنهاد کاربران

برحسب نقل بزرگان وشجر نامه ای که در دست این جانب هست وپدر بزرگم درباره این شجره نامه صحبت میکرد تاریخ این صلح نامه , / ( قول نامه ) که دارای تاریخ هجری قمری و حدود ۱۵مهر شاهد هست تاریخ این صلح نامه ۱۱۹۷هجری قمری است والان ۱۴۴۲استکه میشود ۲۴۰سال پیش شخصی بنام حاجی قلندر قارزی ( جغتای قدیم ) که دارای سه پسر بنام های علی بیگ ( امنییه ) بوده حسن بیگ وقاسم بیگ که هردو ی آنها رعیت ( کشاورز ) بودن بعلت اختلافی که با حکومت قارزی که آن زمان مرکز جوین بوده پیش می آید . علی بیگ پسر ارشد حاجی قلندر توسط والی قارزی بناحق اعدام میشود پسر او توسط دوتا گاو نر از تن جدا میشود بعد ازان برادران علی بیگ حسن وقاسم بیگ بر والی می شورند ویاغی حکومت میشوند وتوسط والی قارزی به جبله که آن زمان بصورت کلاته ای غیر مسکونی یا کم ساکن بوده تبعید میشوند در دطی یکی دوقرن اخیر تعداد نوادگان حاجی قلندر زیاد میشوند بصورتی تا اواخر قاجار روستای جبله دربست در اختیار نوادگان حاجی قلندر بوده با ابادشدن جبله کم کم سرو کله دیگر مهاجران پیدا میشود از آنجا که دره مسکونی جبله گنجایش بیش از حد ساکنین را نداشته تعدادی از اهالی سابق نوادگان حاجی قلندر به کلاته گز . نوباغ بحراباد مهاجرت میکنند وانجانب که متولد نوباغ ساکن مشهد م یکی از نوادگان حسن بیگ ابن حاجی قلندر می باشم که نواده هشتم حاجی قلندر قارزی هستم اکنون حدود نیمی از ساکنین جبله از نوادگان این حاجی مذکور می باشند والسلام خانه پدر بزرگ وپدر پدربزرگم در قلعه کهنه بوده واثار ومکان آن معلوم می باشد

نماد


کلمات دیگر: