خاطئه. [ طِ ءَ ] ( ع ص ) وصف مؤنث کسی که خطا کننده است. گناهکار : ناصیة کاذبة خاطِئة. ( قرآن 16/96 ). || ( مص ) مصدر اخطاء و هذه الصیغة نادرة فی مصادر المزیدات کعافیة مصدر عافی. ( اقرب الموارد ): و المؤتفکات بالخاطئة. ( قرآن 29/12 ).
خاطئه. [ طِ ءَ ]( ع مص ) گناه کردن. ( دهار )... این کلمه مصدر باب خطاء است و این صیغة بندرت در مصادر مزید می آید چون عافیه که مصدر مزید عافی است. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). || گناه. ( مهذب الاسماء ). جرم. اثم.
خاطئه. [ طِ ءَ ]( ع مص ) گناه کردن. ( دهار )... این کلمه مصدر باب خطاء است و این صیغة بندرت در مصادر مزید می آید چون عافیه که مصدر مزید عافی است. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). || گناه. ( مهذب الاسماء ). جرم. اثم.