کلمه جو
صفحه اصلی

انام

فارسی به انگلیسی

mankind, creatures


anonymous


فرهنگ اسم ها

اسم: آنام (پسر) (عربی) (تلفظ: anam) (فارسی: آنام) (انگلیسی: anam)
معنی: خلق، آفریده

فرهنگ فارسی

( آنام ) منطقه مرکزی ویتنام که بین تونکن و کوشین شین واقع است . شهر های مهم این منطقه عبارتند از [ هوئه ] و [ داناگ ]
خلق جن و انس نام مملکتی بمشرق شبه جزیره هند و چین
آفریده شدگان، آنام: خلق، مخلوق، مردمان، آفریده شدگان، انام، خلق، مخلوق، آفریده شدگان
( اسم ) آفریدگان مخلوق خلق .
ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین .

فرهنگ معین

( آنام ) [ ع . ] ( اِ. ) نام ، مخلوق ، آفریده شدگان .
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) آفریدگان ، مخلوق .

( اَ ) [ ع . ] (اِ.) آفریدگان ، مخلوق .


لغت نامه دهخدا

انام . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام ، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین . (از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود.


انام . [ اَ ] (ع اسم جمع) خلق . (از اقرب الموارد) (زمخشری ) (ناظم الاطباء). مخلوقات ازجن و انس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جن و انسی . (زمخشری ). جن و انس و یا آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء). آفریدگان . (السامی ) (مهذب الاسماء). آفریده . (زمخشری ). آنام و انیم نیز گویند. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). انیم در شعر استعمال شود. (از اقرب الموارد). این هر سه لفظ [ انام ، آنام ، انیم ] اسم جمعاست نه جمع مثل قوم و رهط. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کلمه ٔ انام را واحد نباشد از لفظ خود. (یادداشت مؤلف ) : والارض وضعها للانام . (قرآن 10/55).
چون چنین بود پس چرا گفتم
قصه ٔ خویش پیش شاه انام ؟

فرخی .


مالک ازمه ٔ انام حامی ثغور اسلام . (گلستان ). لاجرم کافه ٔ انام از خواص و عوام بمحبت او گراییده اند. (گلستان ).
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام
بر اولیا و احباء شهریار انام .

نزاری قهستانی .


- خیرالانام ؛ پیغمبر اسلام (ص ).
- سیدالانام (اِخ ) ؛ لقب پیغمبر اسلام است . (یادداشت مؤلف ).
- کهف الانام ؛ پناه مردم ، از عناوینی بود که به علمای دینی می نوشتند.
- ملاذالانام ؛ پناه مردم ، از عناوین مخصوص علمای دین بود.

( آنام ) آنام. ( ع اِ ) اَنام. خلق. جن و انس.

آنام. ( اِخ ) نام مملکتی بمشرق شبه جزیره هندوچین بوسعت 147 هزار کیلومتر مربع و 5600000 تن مردم. کرسی آن هوء و از شهرهای مهم آن توران و محصول آن ابریشم و برنج باشد.
انام. [ اَ ] ( ع اسم جمع ) خلق. ( از اقرب الموارد ) ( زمخشری ) ( ناظم الاطباء ). مخلوقات ازجن و انس. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جن و انسی. ( زمخشری ). جن و انس و یا آنچه بر روی زمین است. ( ناظم الاطباء ). آفریدگان. ( السامی ) ( مهذب الاسماء ). آفریده. ( زمخشری ). آنام و انیم نیز گویند. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). انیم در شعر استعمال شود. ( از اقرب الموارد ). این هر سه لفظ [ انام ، آنام ، انیم ] اسم جمعاست نه جمع مثل قوم و رهط. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کلمه انام را واحد نباشد از لفظ خود. ( یادداشت مؤلف ) : والارض وضعها للانام. ( قرآن 10/55 ).
چون چنین بود پس چرا گفتم
قصه خویش پیش شاه انام ؟
فرخی.
مالک ازمه انام حامی ثغور اسلام. ( گلستان ). لاجرم کافه انام از خواص و عوام بمحبت او گراییده اند. ( گلستان ).
خجسته باد و مبارک قدوم ماه صیام
بر اولیا و احباء شهریار انام.
نزاری قهستانی.
- خیرالانام ؛ پیغمبر اسلام ( ص ).
- سیدالانام ( اِخ ) ؛ لقب پیغمبر اسلام است. ( یادداشت مؤلف ).
- کهف الانام ؛ پناه مردم ، از عناوینی بود که به علمای دینی می نوشتند.
- ملاذالانام ؛ پناه مردم ، از عناوین مخصوص علمای دین بود.

انام. [ اَ ] ( اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام ، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین. ( از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود.

فرهنگ عمید

۱. مردم.
۲. مخلوقات، آفریده شدگان.

دانشنامه عمومی

آنام. آنام یکی از مستعمره های فرانسه در جغرافیای ویتنام کنونی بود. آنام مملکتی بود در مشرق شبه جزیره هندوچین به وسعت ۱۴۷ هزار کیلومتر مربع. مرکز آن هوء و از شهرهای مهم آن توران و محصول آن ابریشم و بود.
پرچم

دانشنامه آزاد فارسی

آنام. آنام (Annam)
دانشگاه آنامالایی
کشوری در جنوب شرقی آسیا. در ۱۹۴۶ با نام ویتنام مرکزی۱ به ویتنام پیوست. پایتخت آن شهر هوئه۲ است. هنگامی که چین این سرزمین را فتح کرد (ح ۱۱۱پ م)، تمدن عصر مفرغ۳ (برنز) در این منطقه در حال شکوفایی بود. چینی ها این فتح را ان ـ نام۴ (جنوبِ آرام) نامیدند. آنام از ۱۴۲۸م مستقل شد و در ۱۷۸۷ با فرانسه پیمان بست و در ۱۸۸۴ تحت قیمومت فرانسه بخشی از هندوچین۵ را تشکیل داد. آنام درخلال جنگ جهانی دوم به اشغال ژاپن درآمد.

گویش مازنی

( آنام ) /aanaam/ موطن - وکسی که در جایگاه یا خانه ای زندگی کند و به آن انس گیرد انس گرفتن بیش از اندازه به محیط و مکان زندگی
/anaam/ بوم – زادگاه – محل زیست & جایزه – انعام

بوم – زادگاه – محل زیست


جایزه – انعام


پیشنهاد کاربران

آنام یک واژه یترکی است کهآنا به معنای مادر ودرکا آنام نیز به معنی مادرم ترجمه شده است .

اَنام : اعلی، معظم، اعلم

انام: [اصطلاح کتابداری] اثری که پدیدآور آن مشخص نیست و یا نام او مخفی است و یا پدیدآور آن معلوم نیست.

انام به معنی مادر است

انام به معنی مادرم است

انام به معنای مادرم

"اَنام" در قرآن" آدمیان، انسان ها، مردم" معنی شده است. "والارض وضعها للانام" رحمان 10
در ترکی هم کلمه ی " آنام" به معنی ماردم است نه اَنام.

در زبان ترکی آنا ب معنی مادر
و آنام ب معنی مادرم می باشید
#ساغول بیتین تورک میلتی

خوشنام وند دهستانی لر زبان از ایل بزرگ و لر زبان سوری و امرایی هرستان کوهدشت استان لرستان است در 5 کیلومتری جاده خرم آباد کوهدشت
لطفاً اصلاح بفرمایید منبع ویکی پدیا و من هم خودم اهل اونجا هستم. سپاس که مطلب نوشتید


به زبان ترکی به معنایی مادر است

انام یک نام صدرصد تالشی است که نام واژه ای که شوندی ندارد در تالش بزرگ وآذرآبادگان امروزه هم بسیار دیده وشنیده می شود تنها پس از یورش تازیان واژه تازی الله به آن افزوده شده است ودر ریشه یابی در زبان تالشی
ا=آن
نام=نام
=آن نام
مانند اسالم در زبان تالشی
از آن گذشته در هر گویش وزبان ایرانی شاید چم های گوناگونی داشته باشد

آنام به معنی مادرم هست که در دکه واژه در زبان ترکی به حساب می آید

اما آنام در لغت فارسی به معنای دهخدا می باشد

با تشکر


کلمات دیگر: