کلمه جو
صفحه اصلی

تزویرگر

فرهنگ فارسی

مزور غدار .

لغت نامه دهخدا

تزویرگر. [ ت َزْ گ َ ] ( ص مرکب ) مزور. غدار. حیله گر. دروغگو. دروغ پرداز :
تزویرگر نیم من ، تزویرگر تو باشی
زیرا که چون منی را تزویرگر شماری.
منوچهری.

پیشنهاد کاربران

مزور . . . . غدار . . . . دورو . . . .


کلمات دیگر: