کلمه جو
صفحه اصلی

سیچ

فرهنگ فارسی

( اسم ) ساز و سامان نظم و ترتیب : میداد چو نظم نامه را سیچ باقی نگذاشت به هر ما هیچ . ( امیر خسرو ) .

فرهنگ معین

(اِ. ) نظم و ترتیب .

پیشنهاد کاربران

( سیچ ) به زبان کرمانجی یعنی سفید یا سپید میباشد

سیچ در ترکی بمعنای برین هست بطوریکه معنی سیچماخ ریدن هست

سیچ ما موقع ای به سیگار میگیم که میخواهیم کسی نفهمه

سیچیدَن = نظم پیدا کردن/نظم دادن.

سیچ یک گیاه تره مانند با گل های زرد است که در همگام بهار در بیابان به عمل می اید


کلمات دیگر: