مترادف سیر شدن : بیزار شدن، نفرت زده شدن، بی میل شدن، بی رغبت گشتن، ملول گشتن، متنفر شدن، دلزده شدن ، خسته شدن، دست کشیدن، رها کردن، گریزان شدن، اشباع شدن ، بی نیاز گشتن، مستغنی شدن
متضاد سیر شدن : راغب گشتن، مشتاق شدن، گرسنه ماندن، گرسنه شدن
۱. بیزار شدن، نفرتزده شدن، بیمیل شدن، بیرغبت گشتن، ملول گشتن، متنفر شدن، دلزده شدن ≠ راغبگشتن، مشتاق شدن
۲. خسته شدن
۳. دستکشیدن، رها کردن، گریزان شدن
۴. اشباع شدن ≠ گرسنه ماندن، گرسنه شدن
۵. بینیاز گشتن، مستغنی شدن
تکیه ای: sir bebiyan
طاری: ser vâboy(mun)
طامه ای: ser boboɂan
طرقی: ser vâboymun
کشه ای: ser beboymun
نطنزی: ser baboyan