کلمه جو
صفحه اصلی

ابرشیدن

پیشنهاد کاربران

اَبرَشیدَن = اسب سواریدن.

چو بر ابرش تند گشتی سوار
بلرزیدی از هیبتش روزگار.
فردوسی


کلمات دیگر: