کلمه جو
صفحه اصلی

فعل و انفعال


مترادف فعل و انفعال : تاثیر، تعامل، کنش وواکنش

برابر پارسی : کنش و واکنش، برهمکنش

فارسی به انگلیسی

interaction, reaction

interaction


فارسی به عربی

تفاعل

مترادف و متضاد

action and reaction (اسم)
فعل و انفعال

interaction (اسم)
فعل و انفعال، اثر متقابل

interplay (اسم)
فعل و انفعال، اثر متقابل

فرهنگ فارسی

فعل کار و کردار چنان که حرکت نجار در بریدن چوب .

لغت نامه دهخدا

فعل و انفعال. [ ف ِ ل ُ اِ ف ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) فعل ، کار و کردار چنانکه حرکت نجار در بریدن چوب. و انفعال اثر پذیرفتن چنانکه بریده شدن چوب از بریدن نجار. ( غیاث ). عمل و عکس العمل. کنش و واکنش. || ( اصطلاح شیمی ) تأثیر متقابل دو جسم مرکب یا دو عنصر را بر یکدیگر فعل و انفعال گویند. || در تداول عوام ، تغییر و تبدیل نامشروع و غیرقانونی. || حیف و میل.

فرهنگ فارسی ساره

برهمکنش



کلمات دیگر: