کلمه جو
صفحه اصلی

فضولات


مترادف فضولات : براز، نجاست، پس مانده ها، زواید

برابر پارسی : آخال

فارسی به انگلیسی

evacuation, garbage, refuse, sludge, waste


waste matter, residue


evacuation, garbage, refuse, sludge, waste, waste matter, residue

فارسی به عربی

قمامة

مترادف و متضاد

پس‌مانده‌ها، زواید


۱. براز، نجاست
۲. پسماندهها، زواید


براز، نجاست


residue (اسم)
ته نشین، باقی مانده، پس مانده، زیادتی، فضله، فضولات، پس ماند، قسمت باقی مانده، تفاله مانده

reject (اسم)
فضولات

refuse (اسم)
ترک، اشغال، انصراف، پس مانده، فضولات، ادم بیکاره

garbage (اسم)
تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال وخاکروبه

excreta (اسم)
مدفوعات، فضولات

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فضول آخال .

فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ فضول .

لغت نامه دهخدا

فضولات. [ ف ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فضول. ( فرهنگ فارسی معین ). بصورت جمع به معنی نجاست و مواد زائد به کار میرود.


کلمات دیگر: