کلمه جو
صفحه اصلی

فریفتگی

فارسی به انگلیسی

deception, enchantment, infatuation, delusion, inveiglement

delusion, inveiglement


deception, enchantment, infatuation


فارسی به عربی

امتصاص

مترادف و متضاد

aberration (اسم)
انحراف، گمراهی، کجراهی، ضلالت، فریفتگی، غلط، عدم انطباق کانونی

bewitchment (اسم)
فریفتگی، فریب، طلسم، سحر، افسون

fascination (اسم)
فریفتگی، جذبه، افسون، فریبندگی، شیدایی

فرهنگ فارسی

شغف . اغترار

لغت نامه دهخدا

فریفتگی. [ ف ِ / ف َ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) شغف. اغترار. ( یادداشت بخط مؤلف ). گول خوردگی. فریب خوردن.

فرهنگ عمید

۱. فریب خوردگی.
۲. شیفتگی.


کلمات دیگر: