کچ
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
اسم فارسی جص است .اما صورتی و یا تحریفی است از گچ
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کچ . [ ] (اِ) صورت زشت باشد که طفلان را بدان ترسانند. (اوبهی ). چنین است در فرهنگ خطی اوبهی ، اما مصحف و محرف کُخ است . رجوع به کخ شود.
کچ . [ ک َ ] (اِ) اسم فارسی جص است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اما صورتی و یا تحریفی است از گچ . رجوع به گچ شود.
کچ . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باهو کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کچ . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کچ . [ ک ُ ] (اِ) فلوس ماهی باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). فلس ماهی . (ناظم الاطباء). پولک ماهی . فلس . (یادداشت مؤلف ). درم ماهی .
کچ . [ ک ُ ] (اِ) مهره ٔ سفیدی خال را گویند که قماربازان بر طاس اندازند و بدان برد و باخت کنند. (لغت محلی شوشتر خطی ).
کچ. [ ک ُ ] ( اِ ) مهره سفیدی خال را گویند که قماربازان بر طاس اندازند و بدان برد و باخت کنند. ( لغت محلی شوشتر خطی ).
کچ. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است در ناحیه بارفروش مازندران. ( سفرنامه مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 119 و ترجمه آن ص 160 ).
کچ. [ ] ( اِ ) صورت زشت باشد که طفلان را بدان ترسانند. ( اوبهی ). چنین است در فرهنگ خطی اوبهی ، اما مصحف و محرف کُخ است. رجوع به کخ شود.
کچ. [ ک َ ] ( اِ ) اسم فارسی جص است. ( تحفه حکیم مؤمن ). اما صورتی و یا تحریفی است از گچ. رجوع به گچ شود.
کچ. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کچ. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باهو کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. جلگه ای و گرمسیر. سکنه 250 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
کچ . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ بارفروش مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 119 و ترجمه ٔ آن ص 160).
دانشنامه عمومی
کُچ-گوشه - زاویه
کچ (هندوستان) منطقه ای در گجرات هند
کشتی کچ گونه ای ورزش
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۷۵۷ نفر (۲۱۳خانوار) بوده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۹۵ نفر (۲۶خانوار) بوده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۶۸ نفر (۱۰۸خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
گروه های قومیِ کشاورز، ساکن در شمال شرقی هندوستان و بنگلادش، شامل گارو۱ها، جایجونگ۲ ها و موران۳ ها. برخی از آنان پدرتبار و برخی مادرتبارند. برخی نیز خود را متعلق به کاست هندوی جنگجویان می دانند (کشتریه۴)، که بالاترین کاست در نظام کاستی هندویان است. کچ ها به زبان بنگالی سخن می گویند و هندو به شمار می آیند.
GaroJaijongMoranKshatriya
واژه نامه بختیاریکا
( کُچ + ) پستانک قدیمی
( کُچ ) ( تم ) ؛ تاول
( کَچ ) ( صت ) ؛ کج؛ ناراست
( کُچ ) ظرف گود