غیر ضروری
غیر واجب
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
عرضی، غیر ضروری، چشم پوشیدنی، صرفنظر کردنی، چاره پذیر، معاف کردنی، غیر واجب
غیر ضروری، غیر واجب، بیش از حد لزوم، غیر لازم، نالازم
غیر ضروری، غیر واجب، غیر اصلی، بی ذات
پیشنهاد کاربران
کاری که اجباری به انجام دادنش نیست
غیر ضروری_کاری که واجب نیست
کلمات دیگر: