کلمه جو
صفحه اصلی

غیر واجب

فارسی به عربی

غیر ضروری

مترادف و متضاد

dispensable (صفت)
عرضی، غیر ضروری، چشم پوشیدنی، صرفنظر کردنی، چاره پذیر، معاف کردنی، غیر واجب

unnecessary (صفت)
غیر ضروری، غیر واجب، بیش از حد لزوم، غیر لازم، نالازم

inessential (صفت)
غیر ضروری، غیر واجب، غیر اصلی، بی ذات

پیشنهاد کاربران

کاری که اجباری به انجام دادنش نیست

غیر ضروری_کاری که واجب نیست


کلمات دیگر: