director
فرنشین
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
رییس , مدیر
مترادف و متضاد
مدیر، رئیس، متصدی، فرنشین، کارگردان، هدایت کننده، اداره کننده
رئیس، فرنشین
فرهنگ فارسی
نوعی از نشست
لغت نامه دهخدا
فرنشین. [ ف َ ن ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی از نشست. ( آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
[فَ نِ]؛ رئیس، سالار، سرور و مهتر
رئیس - بزرگ انجمن - اداره کننده برتر - سالار - رهبر
کلمات دیگر: