imponderable
غیر قابل اندازه گیری
فارسی به انگلیسی
imponderable
measureless
فارسی به عربی
غیر محدد
مترادف و متضاد
نکره، نا معین، سیال، بی حد، معلق، بی اندازه، بیکران، غیر صریح، غیر قطعی، غیر قابل اندازه گیری
پیشنهاد کاربران
نسنجیدنی، سنجش ناپذیر، اندازه ناپذیر، ترازناپذیر، اندازه ناگرفتنی، پیمانه ناپذیر، سنجه ناپذیر
اندازه گریز. سنجش گریز . ترازگریز.
پیمانه گریز. سنجه گریز
کلمات دیگر: