to administer an oath
قسم دادن
فارسی به انگلیسی
attest, swear
فارسی به عربی
استحلف , اقسم
مترادف و متضاد
فحش دادن، سوگند خوردن، قسم دادن، ناسزا گفتن، عهد کردن
سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) سوگند دادن کسی را . یا قسمش نده . ولش کن .
لغت نامه دهخدا
قسم دادن. [ ق َ س َ دَ ] ( مص مرکب ) سوگند دادن. از کسی سوگند خواستن. نِشْدَت.
پیشنهاد کاربران
استحلاف
کلمات دیگر: