کلمه جو
صفحه اصلی

قد کوتاه

فارسی به انگلیسی

short

فارسی به عربی

قلیلا
قزم

قليلا


مترادف و متضاد

pygmy (اسم)
قد کوتاه، ادم کوتاه قد، پیگمی

puny (صفت)
ضعیف، کوچک، قد کوتاه، ریزه اندام

lilliputian (صفت)
قد کوتاه

pygmaean (صفت)
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها

pygmean (صفت)
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها

little (صفت)
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی

dwarf (صفت)
قد کوتاه

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آنکه قدش کوتاه باشد کوتاه قد کوتاه بالا قصیر القامه .

لغت نامه دهخدا

قدکوتاه. [ ق َ ] ( ص مرکب ) کوتوله. قصیرالقامه. کوتاه بالا. کوتاه قد. کوتاه قامت.

واژه نامه بختیاریکا

پل گا مَرَس؛ زیر داسی

پیشنهاد کاربران

شرت

قد کوتاه : Short

ریز، قدکوتاه

مثل میخ طویله ٔ پای خروس ؛ سخت کوتاه بالا. ( یادداشت مؤلف ) .


کلمات دیگر: