کلمه جو
صفحه اصلی

فشاراوردن بر

فارسی به انگلیسی

to press against

فارسی به عربی

ضریبة

مترادف و متضاد

suppress (فعل)
موقوف کردن، خواباندن، فرو نشاندن، توقیف کردن، مانع شدن، منکوب کردن، پایمال کردن، سرکوب کردن، تحت فشار قرار دادن، فشاراوردن بر


کلمات دیگر: