کلمه جو
صفحه اصلی

قانونی کردن

فارسی به انگلیسی

affirm, legalization, legalize, legitimize, ratify, execute

affirm, legalization, legalize, legitimize, ratify


فارسی به عربی

تشریع , شرع , نفذ

مترادف و متضاد

legalize (فعل)
به رسمیت شناختن، قانونی کردن، اعتبار قانونی دادن

validate (فعل)
معتبر ساختن، قانونی کردن، قانونی شناختن، تنفیذ کردن

execute (فعل)
ادا کردن، عمل کردن، نمایش دادن، اداره کردن، اجرا کردن، اعدام کردن، عمل اوردن، قانونی کردن، نواختن

legislate (فعل)
قانون وضع کردن، قانونی کردن، مجموعه قانون تهیه کردن، وضع شدن، قانون گذاری کردن

legitimatize (فعل)
قانونی کردن، توجیه کردن، مشروع کردن

legtimize (فعل)
قانونی کردن، توجیه کردن


کلمات دیگر: