کلمه جو
صفحه اصلی

فریور


مترادف فریور : درستکار، صحیح العمل

فارسی به انگلیسی

faithful, title


فارسی به عربی

ارثذوکسی , صحیح

فرهنگ اسم ها

اسم: فریور (پسر) (فارسی) (تلفظ: farivar) (فارسی: فريور) (انگلیسی: farivar)
معنی: درستکار، صحیح العمل، ( دساتیر ) راست، درست، [از برخاسته های فرقه آذرکیوان ـ برهان چ، معین]

(تلفظ: farivar) راست ، درست . (از برخاسته‌های فرقه آذرکیوان ـ برهان چ. معین) .


مترادف و متضاد

wright (اسم)
استاد، نجار، فریور، کارگر سازنده

fair (صفت)
منصف، بور، زیبا، خوبرو، لطیف، منصفانه، بیطرفانه، نسبتا خوب، بدون ابر، فریور

orthodox (صفت)
درست، فریور، حنیف، دارای عقیده درست، مطابق عقاید کلیسای مسیح، مطابق مرسوم

true (صفت)
راست، صحیح، درست، واقعی، حقیقی، راستگو، ثابت، فریور، راستین

just (صفت)
درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، با عدالت، باانصاف، مشروع

درستکار، صحیح‌العمل


فرهنگ فارسی

راست و درست باشد

لغت نامه دهخدا

فریور. [ ف َ ری وَ ] ( ص ) راست و درست باشد چنانکه گویند فلان فریوردین و فریورکیش است ، یعنی راست کیش و درست مذهب است. ( برهان ). ظاهراً از برساخته ها فرقه آذرکیوان است. رجوع به فربودی و فرهودی شود. || ( اِ ) نام گیاهی هم هست. ( برهان ). نام گیاهی است خوشبو. ( جهانگیری ).

پیشنهاد کاربران

فریور اسمی به معنای راستگو و درستکار می باشد.


کلمات دیگر: