کلمه جو
صفحه اصلی

فرمانبرداری کردن

فارسی به انگلیسی

obey, fulfil, fulfill

فارسی به عربی

طع

مترادف و متضاد

obey (فعل)
تسلیم شدن، سرسپردن، تمکین کردن، اطاعت کردن، مطیع شدن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اطاعت کردن مطیع شدن ۲ - تسلیم گشتن .

پیشنهاد کاربران

سرنهادن


کلمات دیگر: