فریب خوردگی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تسلیة
مترادف و متضاد
گمراهی، سرگرمی، تفریح، لذت، گیجی، پذیرایی، فریب خوردگی، نمایش
فریب، فریب خوردگی، نیرنگ، تزویر، گول، فریبکاری، اغفال، حیله، شیادی، تقلب
فرهنگ عمید
گول خوردگی، حالت فریب خورده.
کلمات دیگر: