گورخان.( اِخ ) نام عمومی امرای سلسله قراختائیان که در ماوراءالنهر امارت داشته اند و دولتشان به دست سلطان محمد خوارزمشاه کوچلکخان رئیس قوم عیسوی مذهب نایمن از طوایف مغول در 617 هَ. ق. برافتاد. نام و لقب پادشاه ترکستان و ختاست... پادشاهان ترکستان و ختا را گورخان و گراخان و غراخان گفته اند. ( انجمن آرا ). دولت قراختاییان بین 518 و 519 هَ. ق. به توسط یلوتاشه ملقب به گورخان در سرزمین کاشغر و اراضی ساحلی شعب رودخانه های «تاریم » و «ایلی » تشکیل یافت و پایتخت ایشان در بلاساغون بوده و اندکی بعد از تشکیل دولت بر بلاد مسلمان نشین «اوزگند» و «ختن » و شهرهای شرقی ماوراءالنهر استیلا یافته و دائماً متعرض این ناحیه اخیر بوده اند، ولی تا قبل از جنگ قطوان کاملاً نتوانسته بودند بر ماوراءالنهر استیلا یابند و در بلاد آن مستقر شوند. فتح گورخان قراختایی و شکست سلطان سنجر ایشان را به این آرزو رسانید، بنابراین مدت دولت قراختایی از 518یا 519 است تا 607 یعنی 89 یا 88 سال. ( اقبال آشتیانی ، مجله شرق دوره اول شماره 7 صص 418-419 از حاشیه 4 ص 57 تعلیقات چهارمقاله محمد معین ). رجوع به تعلیقات چهارمقاله معین ص 56، 57، 58 شود :
قدرخان ز چین گورخان از ختن
دبیس از مداین ولید ازیمن.
نظامی.
گورخان. ( اِخ ) نام امیر سلسله قراختایی معاصر سلطان سنجرو آنکه سنجر را در جنگ قطوان شکست داد :
نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخر
شبیخون زد اجل تا گورخانه شد شبستانش.
( دیوان خاقانی چ سجادی ص 214 ).
گورخان. ( اِخ ) لقب بهرام گور. ( از برهان ) :
با عبرت گورخانه جان
در عشرت گورخان چه باشی ؟
خاقانی.
گور از پیش و گورخان از پس
گور و بهرام گور و دیگر کس.
نظامی ( هفت پیکر ص 73 ).
گورخان را چو گور در خم کرد
رفت از آن گورخانه پی گم کرد.
نظامی ( هفت پیکر ص 76 ).
آنچنان گورخان به کوه و به راغ
گور کو داغ دید رست ز داغ.
نظامی ( هفت پیکر ص 70 ).
عاقبت گوری از کناره دشت
آمد و سوی گورخان بگذشت.
نظامی.
چرخ از آن گورگیری بهرام
گورخان زمانه کردش نام.
امیرخسرو.