شیطانک
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
گیره، شیطانک، میله گردان محور چرخ لنگر
گیره، شیطانک
شیطانک
فرهنگ فارسی
قطعهای در برخی از زهصداها، بین سرپنجه و دستۀ ساز که زهها بر روی آن قرار میگیرند و یکی از عوامل محدودکنندۀ طول زه مرتعش است
لغت نامه دهخدا
شیطانک. [ ش َ / ش ِ ن َ ] ( اِ مرکب ) عنکبوت. ( یادداشت مؤلف ). || قسمتی متحرک از تفنگ که به اراده تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن ،آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. ( یادداشت مؤلف ). دنگ. چخماق. || ( اصطلاح موسیقی ) درساز، پرده نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته.( یادداشت مؤلف ). سیمگیرساز. ( فرهنگ فارسی معین ).
دانشنامه عمومی
Simrad نام قطعه ایست در سازهای موسیقی که وظیفه نگهداری و تقسیم بندی سیم ها را در بالای دستهٔ ساز بر عهده دارد. جنس Simrad معمولاً از استخوان است اما امروزه با پلاستیک هم ساخته می شود.درسنتور و دیگر سازهای سنتی هم Simrad وجود دارد.
wiki: شیطانک
فرهنگستان زبان و ادب
{nut} [موسیقی] قطعه ای در برخی از زه صداها، بین سرپنجه و دستۀ ساز که زه ها بر روی آن قرار می گیرند و یکی از عوامل محدودکنندۀ طول زه مرتعش است
پیشنهاد کاربران
traveller
کلمات دیگر: