not pleasant or cheerful, [fig.] insincere
بی صفا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) مفرح مقابل باصفا : ( این باغ بی صفا نیست . )
لغت نامه دهخدا
بی صفا. [ ص َ ] ( ص مرکب ) مقابل مفرح و باصفا. بی طراوت. || بی اخلاص. مقابل پاکدل. رجوع به بی صفا ( در ترکیبات صفا ) شود.
فرهنگ عمید
۱. بی طراوت.
۲. کدر.
۳. بی اخلاص: تشنه بر خاک گرم مردن به / کآب سقایِ بی صفا خوردن (سعدی۲: ۷۰۷ ).
۲. کدر.
۳. بی اخلاص: تشنه بر خاک گرم مردن به / کآب سقایِ بی صفا خوردن (سعدی۲: ۷۰۷ ).
کلمات دیگر: