تیغ زن
فارسی به انگلیسی
swordsman
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- شمشیر زن.۲- بکار برند. استر ۳- روز سیزدهم از ماههای ملکی . یا تیغ زن آسمان . ۱- صبح صادق . ۲- آفتاب خورشید. ۳- مریخ .
نام روز سیزدهم از ماههای ملکی باشد در تداول قرض گیرنده که هدف آن نپرداختن آن باشد
نام روز سیزدهم از ماههای ملکی باشد در تداول قرض گیرنده که هدف آن نپرداختن آن باشد
فرهنگ معین
(زَ ) (ص فا. ) شمشیرزن .
لغت نامه دهخدا
تیغزن. [ زَ ] ( نف مرکب ) معروف است. ( برهان ). شمشیرزن. ( ناظم الاطباء ). تیغدار که سپاهی باشد. ( آنندراج ) :
همه موبدان را به کرسی نشاند
پس آن خسرو تیغزن را بخواند.
به گرد همه کشوران با سپاه.
به پیش اندرون تیغزن لشکری.
همان گنج و هم آلت کارزار.
پر از کینه با تیغزن صدهزار.
مردان تیغزن شده بر ملک متکی.
پس از خسرو تیغزن کشتمی.
به سریر خسروان بر چو تو تاجور نیاید.
کای از تو رسیده جفت با جفت.
که هم تیغزن بود و هم تاجدار.
نخواهی بدر بردن الا کفن.
که انباز دشمن به شهر اندر است.
عجب نباشد اگر ترک تیغزن بکشد.
- آفتاب تیغزن ؛ خورشید تابان. آفتاب رخشان. خورشید پرتوافکن :
هست جای آنکه زین پس آفتاب تیغزن
تیغ خود را در غلاف ابر گرداند نهان.
- || آفتاب. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ رشیدی ). کنایه از آفتاب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
تیغزن آسمان خاک سیه پوش را
کرده منور چو روی رایزن شهریار.
- خورشید تیغزن ؛ خورشید نورافشان. خورشید تابان :
ز دور گردون خورشید تیغزن سنگی
همه موبدان را به کرسی نشاند
پس آن خسرو تیغزن را بخواند.
دقیقی.
بشد تیغزن گردکُش پور شاه به گرد همه کشوران با سپاه.
دقیقی.
پس پشت بد شارسان هری به پیش اندرون تیغزن لشکری.
فردوسی.
پسر هفت با تیغزن ده هزارهمان گنج و هم آلت کارزار.
فردوسی.
نشسته به سغد اندرون شهریارپر از کینه با تیغزن صدهزار.
فردوسی.
بر تیغ اوست تکیه گه شغل کلک تومردان تیغزن شده بر ملک متکی.
سوزنی.
چو شیرین تن خویشتن را به تیغپس از خسرو تیغزن کشتمی.
خاقانی.
به مصاف سرکشان درچو تو تیغزن نخیزدبه سریر خسروان بر چو تو تاجور نیاید.
خاقانی.
بانوفل تیغزن برآشفت کای از تو رسیده جفت با جفت.
نظامی.
مبین سرسری سوی آن شهریارکه هم تیغزن بود و هم تاجدار.
نظامی.
اگر پهلوانی و گر تیغزن نخواهی بدر بردن الا کفن.
سعدی ( بوستان ).
مگو دشمن تیغزن بر در است که انباز دشمن به شهر اندر است.
سعدی ( بوستان ).
به دوستی گله کردم ز چشم شوخش گفت عجب نباشد اگر ترک تیغزن بکشد.
سعدی.
|| نورافشان. پرتوافکن چون خورشید و ماه و جز اینها. مشعشع.- آفتاب تیغزن ؛ خورشید تابان. آفتاب رخشان. خورشید پرتوافکن :
هست جای آنکه زین پس آفتاب تیغزن
تیغ خود را در غلاف ابر گرداند نهان.
سلمان ساوجی.
- تیغزن آسمان ؛ کنایه از صبح صادق. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). صبح صادق. ( ناظم الاطباء ). صبح. ( فرهنگ رشیدی ).- || آفتاب. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ رشیدی ). کنایه از آفتاب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
تیغزن آسمان خاک سیه پوش را
کرده منور چو روی رایزن شهریار.
خاقانی.
- || ستاره مریخ. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مریخ. ( فرهنگ رشیدی ). کنایه از مریخ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).- خورشید تیغزن ؛ خورشید نورافشان. خورشید تابان :
ز دور گردون خورشید تیغزن سنگی
فرهنگ عمید
۱. [مجاز] ویژگی کسی که با نیرنگ و یا زور از دیگران پول می گیرد.
۲. [قدیمی] شمشیرزن.
۳. [قدیمی، مجاز] جنگ جو.
۴. دلاک، سلمانی.
۵. کسی که در عزای شهیدان کربلا به سر خود قمه می زند، قمه زن.
۲. [قدیمی] شمشیرزن.
۳. [قدیمی، مجاز] جنگ جو.
۴. دلاک، سلمانی.
۵. کسی که در عزای شهیدان کربلا به سر خود قمه می زند، قمه زن.
دانشنامه عمومی
تیغ زن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تیغ زن (ترانه کانیه وست)
تیغ زن (فیلم)
اسمال تیغ زن مجرم سابقه دار
تیغ زن (ترانه کانیه وست)
تیغ زن (فیلم)
اسمال تیغ زن مجرم سابقه دار
wiki: رضا عطاران و لادن مستوفی و به کارگردانی علیرضا داوودنژاد محصول سال ۱۳۸۷ است.
wiki: تیغ زن (فیلم)
کلمات دیگر: