کلمه جو
صفحه اصلی

تیز رفتار

فارسی به انگلیسی

quick - paced, walking swittly

فرهنگ فارسی

تیز رو سریع السیر و چابک

لغت نامه دهخدا

تیزرفتار.[ رَ ] ( ص مرکب ) تیزرو. سریعالسیر و چابک. ( ناظم الاطباء ). هذرف. سریعالسیر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ):فرس ضابع؛ اسب تیزرفتار. ( منتهی الارب ) :
مرغان خدنگ تیزرفتار
برخوردن خون گشاده منقار.
نظامی.

فرهنگ عمید

تیزرو، تندرو، چابک.


کلمات دیگر: