کلمه جو
صفحه اصلی

وشب

فرهنگ فارسی

یکی اوشاب است و اوشاب بمعنی گروم مردم از هر جنس و آن مقلوب اوباش است

لغت نامه دهخدا

وشب . [ وَ ] (ع ص ، اِ) هر چیزی ردی و گنده و سطبر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). غلیظ. (اقرب الموارد). || گروه مردم از هر جنس . ج ، اوشاب . (ناظم الاطباء).


وشب . [ وِ ] (ع اِ) یکی اوشاب است و اوشاب به معنی گروه مردم از هر جنس ، و آن مقلوب اوباش است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مدخل قبل شود.


وشب. [ وَ ] ( ع ص ، اِ ) هر چیزی ردی و گنده و سطبر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). غلیظ. ( اقرب الموارد ). || گروه مردم از هر جنس. ج ، اوشاب. ( ناظم الاطباء ).

وشب. [ وِ ] ( ع اِ ) یکی اوشاب است و اوشاب به معنی گروه مردم از هر جنس ، و آن مقلوب اوباش است. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مدخل قبل شود.


کلمات دیگر: