( اسم ) قرض دین .
فراخ تر گردانیدن . رحل و پالان را از آنچه که بود .
فراخ تر گردانیدن . رحل و پالان را از آنچه که بود .
( اِ ) ( اِ.) وام ، دین .
( اَ ) ( اِ.) رنگ .
افام . [ اَ ] (اِ) فام و رنگ . (ناظم الاطباء). مرادف فام یعنی رنگ . (از فرهنگ فارسی معین ). || قرض و وام . (ناظم الاطباء). اوام .
افام . [ اِ ] (ع مص ) فراخ ترگردانیدن رحل و پالان را از آنچه که بود. (منتهی الارب ). رجوع به اِفآم شود.
وام#NAME?