کلمه جو
صفحه اصلی

مصادقه

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) دوستی کردن با یکدیگر ۲- ( اسم ) دوستی وداد .
مصادقت مصادقه

لغت نامه دهخدا

مصادقه.[ م ُ دَ / دِ ق َ / ق ِ ] ( از ع ، اِمص ) مصادقت. مصادقة. رجوع به مصادقة شود. || دوستی. وداد.

مصادقة. [ م ُ دَ ق َ ] (ع مص ) راست گویی کردن با کسی . (ناظم الاطباء). || همدیگر دوستی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با یکدیگر دوستی داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). مخادنة. (تاج المصادر). || به راستی دوستی کردن با کسی . (ناظم الاطباء). صداق . (آنندراج ).


فرهنگ عمید

با کسی دوستی کردن، از روی اخلاص با کسی دوست شدن.


کلمات دیگر: