کلمه جو
صفحه اصلی

اغور

فرهنگ فارسی

( اسم ) اغر اوغور .
ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه .

فرهنگ معین

( اُ ) [ تر. ] ( اِ. ) نک اُغُر.

لغت نامه دهخدا

اغور. [ ] (اِخ ) ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه . رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 452 و فهرست آن شود.


اغور. [ اَ وَ ] (ع ن تف ) گودتر. (یادداشت مؤلف ).


اغور. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) گودتر. ( یادداشت مؤلف ).

اغور. [ اُ غُرْ ] ( اِ ) اُغُر. شگون. آغال. فال. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به آغال و اغال شود.
- اغور بخیر ؛ وقتت خوش.
- بداغور ؛ شوم. بدآغال.
- خوش اغور ؛ خوش آغال. میمون. خجسته. ( یادداشت بخط مؤلف ).

اغور. [ ] ( اِخ ) ابن شاه رستم. از امرای کوچک لر در زمان صفویه. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 452 و فهرست آن شود.

اغور. [ اُ غُرْ ] (اِ) اُغُر. شگون . آغال . فال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به آغال و اغال شود.
- اغور بخیر ؛ وقتت خوش .
- بداغور ؛ شوم . بدآغال .
- خوش اغور ؛ خوش آغال . میمون . خجسته . (یادداشت بخط مؤلف ).


دانشنامه عمومی

اغور (ابهر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ابهر در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان دولت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۵۲ نفر (۷۳خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: