( اسم ) اغر اوغور .
ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه .
ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه .
اغور. [ ] (اِخ ) ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه . رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 452 و فهرست آن شود.
اغور. [ اَ وَ ] (ع ن تف ) گودتر. (یادداشت مؤلف ).
اغور. [ اُ غُرْ ] (اِ) اُغُر. شگون . آغال . فال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به آغال و اغال شود.
- اغور بخیر ؛ وقتت خوش .
- بداغور ؛ شوم . بدآغال .
- خوش اغور ؛ خوش آغال . میمون . خجسته . (یادداشت بخط مؤلف ).