کلمه جو
صفحه اصلی

وشول

لغت نامه دهخدا

وشول. [ وَ] ( ع ص ) ناقة وشول ؛ شترماده بسیارشیر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) کمی ِ دولت و غنا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کمی ِ دولت وغنا و کمی ِ بهره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

وشول. [ وُ ] ( ع اِمص ) کمی ِ دولت و غنا و ثروت. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) کم گردیدن غنا. ( از ناظم الاطباء ). سست شدن و نیازمند و فقیر گردیدن. ( اقرب الموارد ). رجوع به مدخل قبل و رجوع به وشل و وشلان شود.

وشول . [ وَ] (ع ص ) ناقة وشول ؛ شترماده ٔ بسیارشیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) کمی ِ دولت و غنا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کمی ِ دولت وغنا و کمی ِ بهره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


وشول . [ وُ ] (ع اِمص ) کمی ِ دولت و غنا و ثروت . (اقرب الموارد). || (مص ) کم گردیدن غنا. (از ناظم الاطباء). سست شدن و نیازمند و فقیر گردیدن . (اقرب الموارد). رجوع به مدخل قبل و رجوع به وشل و وشلان شود.



کلمات دیگر: