( مصدر ) گزند رسانیدن
یکدیگر را گزند رسانیدن یکدیگر گزند کردن .
یکدیگر را گزند رسانیدن یکدیگر گزند کردن .
مضارة. [ م ُ رَ ] (ع اِ) (از «م ض ر») مضارةاللبن ، آنچه روان باشد از شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): مضارة اللبن یا مضار اللبن ؛ آنچه که از شیر در موقع ترش شدن و صاف شدن روان گردد. (از اقرب الموارد). و رجوع به مضر شود.
مضارة. [ م ُ ضارْ رَ ] (ع مص ) (از «ض رر») یکدیگر را گزند رسانیدن . (زوزنی ). یکدیگر گزند کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گزند رسانیدن یکدیگر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گزند و زیان رسانیدن یکدیگر را. (ناظم الاطباء). || با یکدیگر خلاف کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خلاف کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نزاع و خلاف کردن . (آنندراج ). || بمعنی مضایقه . (زوزنی ). با کسی تنگ فراگرفتن کار. (تاج المصادر بیهقی ). || جمع کردن میان دو یا سه زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).