کلمه جو
صفحه اصلی

وشوع

لغت نامه دهخدا

وشوع. [ وَ ] ( ع اِ ) گیاه متفرق که در کوه روید. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || داروی دردهان ریختنی. ( منتهی الارب ). دارویی که در میان دهن فروکنند. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). وجور. ( بحر الجواهر ) ( اقرب الموارد ). ج ، وشوعات.

وشوع. [ وُ] ( ع اِ ) ج ِ وشع. ( منتهی الارب ). رجوع به وشع شود.

وشوع . [ وَ ] (ع اِ) گیاه متفرق که در کوه روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داروی دردهان ریختنی . (منتهی الارب ). دارویی که در میان دهن فروکنند. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). وجور. (بحر الجواهر) (اقرب الموارد). ج ، وشوعات .


وشوع . [ وُ] (ع اِ) ج ِ وشع. (منتهی الارب ). رجوع به وشع شود.



کلمات دیگر: