(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) روده . ج . امعیه .
معاء
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
معاء. [ م ِ ] ( ع اِ ) روده. مَعْی ْ. مِعی ̍. ج ، امعیة. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).مَعْی ْ. مِعی ̍. ( منتهی الارب ). و رجوع به معی شود.
- معاء اعور ؛ روده کور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء دقاق ؛ روده باریک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء صائم ؛ روده تهی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء غلاظ ؛ روده فراخ. روده بزرگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء مستقیم ؛ آخرین روده که چستا نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). روده راست. راست روده. و رجوع به روده شود.
معاء. [ م ُ ] ( ع مص ) بانگ کردن گربه. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
- معاء اعور ؛ روده کور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء دقاق ؛ روده باریک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء صائم ؛ روده تهی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء غلاظ ؛ روده فراخ. روده بزرگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روده شود.
- معاء مستقیم ؛ آخرین روده که چستا نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). روده راست. راست روده. و رجوع به روده شود.
معاء. [ م ُ ] ( ع مص ) بانگ کردن گربه. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
معاء. [ م ِ ] (ع اِ) روده . مَعْی ْ. مِعی ̍. ج ، امعیة. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).مَعْی ْ. مِعی ̍. (منتهی الارب ). و رجوع به معی شود.
- معاء اعور ؛ روده ٔ کور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به روده شود.
- معاء دقاق ؛ روده ٔ باریک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به روده شود.
- معاء صائم ؛ روده ٔ تهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به روده شود.
- معاء غلاظ ؛ روده ٔ فراخ . روده ٔ بزرگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به روده شود.
- معاء مستقیم ؛ آخرین روده که چستا نیز گویند. (ناظم الاطباء). روده ٔ راست . راست روده . و رجوع به روده شود.
معاء. [ م ُ ] (ع مص ) بانگ کردن گربه . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: