کلمه جو
صفحه اصلی

مصرفی

فارسی به انگلیسی

consumption, used, consumed, [n.] consumption

used, consumed, [n.] consumption


عربی به فارسی

بانک دار , صراف


مترادف و متضاد

consumable (صفت)
مصرفی، مصرف شدنی، مصرف کردنی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که مصرف شود آنچه که بکار رود . ۲ - مقدار مصرف : برنج مصرفی سالیانه .

فرهنگ معین

(مَ رَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - آنچه که مصرف شود، آن چه که به کار رود. ۲ - مقدار مصرف .

لغت نامه دهخدا

مصرفی. [ م َ رَ ] ( ص نسبی ) آنچه مصرف شود. آنچه به کار رود. || ( اِ ) مقدار مصرف : اندازه خرج کرد و کاربرد مصرفی قند ماهانه آبدارخانه ده کیلو است.


کلمات دیگر: