صداي جرنگ جرنگ , طنين زنگ , جرنگ جرنگ کردن , طنين زنگ ايجاد کردن , جرنگيدن , بطور يکنواخت يا يک وزن خواندن , يک نواخت , يک وزن , اواز , سرود يک نواخت , سرود , نغمه , سرودروحاني , تصنيف , ترانه , شعر
اغنیه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
سرود، آواز، آنچه که به آن ترنم کنند، اغانی جمع
( اسم ) ۱ - آنچه بدان ترنم کنند سرود . جمع : اغانی . ۲ - هر سازی که بدون نفخ دم نواخته شود ساز غیر بادی .
جمع غنائ
( اسم ) ۱ - آنچه بدان ترنم کنند سرود . جمع : اغانی . ۲ - هر سازی که بدون نفخ دم نواخته شود ساز غیر بادی .
جمع غنائ
فرهنگ معین
(اُ نِ یِّ ) [ ع . ] (اِ. ) آواز، سرود. ج . اغانی .
لغت نامه دهخدا
( اغنیة ) اغنیة. [ اُ نی ی َ ]( ع اِ ) نوعی از سرود. ج ، اغانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). غِناء.( یادداشت مؤلف ). لحن. راه که برگویند. ( السامی ).
اغنیه. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ غُناء. ( زمخشری ) ( دهار ). رجوع به غناء شود.
اغنیه. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ غُناء. ( زمخشری ) ( دهار ). رجوع به غناء شود.
اغنیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ غُناء. (زمخشری ) (دهار). رجوع به غناء شود.
اغنیة. [ اُ نی ی َ ](ع اِ) نوعی از سرود. ج ، اغانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). غِناء.(یادداشت مؤلف ). لحن . راه که برگویند. (السامی ).
فرهنگ عمید
۱. سرود.
۲. آواز.
۳. (موسیقی ) هر نوع ساز غیربادی، به ویژه ساز زهی.
۲. آواز.
۳. (موسیقی ) هر نوع ساز غیربادی، به ویژه ساز زهی.
کلمات دیگر: