هفده داو نرد است که هفدهم دستخون بود
هفده خصل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هفده خصل. [ هَِ دَه ْ خ َ ] ( اِ مرکب ) هفده داو نرد است که هفدهم دستخون بود. ( یادداشت مؤلف ) :
هفده سلطان درآمدند ز راه
هفده خصل تمام برده ز ماه.
هفده سلطان درآمدند ز راه
هفده خصل تمام برده ز ماه.
نظامی.
کلمات دیگر: