( صفت اسم ) دزد .
اغری
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( آغری ) (غَ ) ( اِ. ) نک آغاری .
لغت نامه دهخدا
( آغری ) آغری. [ غ َ ] ( اِ ) آغاری.
اغری. [ اُ ] ( اِ ) ترکی است. دزد. چنانچه از نصاب ترکی و از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ( آنندراج ). دزد. ( ناظم الاطباء ). دزد. اوغری. ( فرهنگ فارسی معین ).
- باز اغری ؛ باز معلَّمی که بتعلیم قوشچیان برای صید مرغابی سر به آب فروبرده به روی آب رود، مرغابیان ، جنس خودش شمرده طبل نمی خورند، چون نزدیک رسد ناگهان چنگل بخون مرغابیان نگار بندد. ( آنندراج ) :
ای شوخ قوشچی که ز بیداد خوی تو
اغری دویده باز نگاهم بسوی تو.
اغری. [ اُ ] ( اِ ) ترکی است. دزد. چنانچه از نصاب ترکی و از اهل زبان بتحقیق پیوسته. ( آنندراج ). دزد. ( ناظم الاطباء ). دزد. اوغری. ( فرهنگ فارسی معین ).
- باز اغری ؛ باز معلَّمی که بتعلیم قوشچیان برای صید مرغابی سر به آب فروبرده به روی آب رود، مرغابیان ، جنس خودش شمرده طبل نمی خورند، چون نزدیک رسد ناگهان چنگل بخون مرغابیان نگار بندد. ( آنندراج ) :
ای شوخ قوشچی که ز بیداد خوی تو
اغری دویده باز نگاهم بسوی تو.
داراب بیگ جویا( از آنندراج ).
|| هر چیز نیک صورت و جمیل. ( آنندراج ).اغری . [ اُ ] (اِ) ترکی است . دزد. چنانچه از نصاب ترکی و از اهل زبان بتحقیق پیوسته . (آنندراج ). دزد. (ناظم الاطباء). دزد. اوغری . (فرهنگ فارسی معین ).
- باز اغری ؛ باز معلَّمی که بتعلیم قوشچیان برای صید مرغابی سر به آب فروبرده به روی آب رود، مرغابیان ، جنس خودش شمرده طبل نمی خورند، چون نزدیک رسد ناگهان چنگل بخون مرغابیان نگار بندد. (آنندراج ) :
ای شوخ قوشچی که ز بیداد خوی تو
اغری دویده باز نگاهم بسوی تو.
|| هر چیز نیک صورت و جمیل . (آنندراج ).
- باز اغری ؛ باز معلَّمی که بتعلیم قوشچیان برای صید مرغابی سر به آب فروبرده به روی آب رود، مرغابیان ، جنس خودش شمرده طبل نمی خورند، چون نزدیک رسد ناگهان چنگل بخون مرغابیان نگار بندد. (آنندراج ) :
ای شوخ قوشچی که ز بیداد خوی تو
اغری دویده باز نگاهم بسوی تو.
داراب بیگ جویا(از آنندراج ).
|| هر چیز نیک صورت و جمیل . (آنندراج ).
فرهنگ عمید
دزد.
دانشنامه عمومی
آغری. آغری (به ترکی آذربایجانی و استانبولی : Ağrı ) مرکز استان آغری در خاور ترکیه است و بیشتر باشندگان آن را ترک های آذربایجانی و ترک های آناتولی تشکیل می دهند .جمعیتی از کردها نیز در این استان زندگی می کنند.
این محدوده در زمان عثمانی ها شوربُلاغ (چشمه شور) نام داشت. هسته اصلی شهر امروزی در سال ۱۸۶۰ توسط گروهی از بازرگانان ارمنی اهل شهر بتلیس به وجود آمد که آن را قره کلیسا (کلیسای سیاه) نام نهادند. این نام در آغاز دوره جمهوری در ترکیه رسماً به صورت قره کوسه درآمد اما بعدها در سال ۱۹۴۶ نام این شهر به آغری تغییر یافت.
این محدوده در زمان عثمانی ها شوربُلاغ (چشمه شور) نام داشت. هسته اصلی شهر امروزی در سال ۱۸۶۰ توسط گروهی از بازرگانان ارمنی اهل شهر بتلیس به وجود آمد که آن را قره کلیسا (کلیسای سیاه) نام نهادند. این نام در آغاز دوره جمهوری در ترکیه رسماً به صورت قره کوسه درآمد اما بعدها در سال ۱۹۴۶ نام این شهر به آغری تغییر یافت.
wiki: آغری
پیشنهاد کاربران
آغْری یعنی درد
کلمه ترکی
کلمه ترکی
اگر اغری به معنای دزد است، پس چرا بداغری به معنای بدشگون و اقبال بد است؟
کلمات دیگر: