کلمه جو
صفحه اصلی

فقید


مترادف فقید : ازدست رفته، درگذشته، شادروان، مرحوم

متضاد فقید : حی

برابر پارسی : شادروان، درگذشته

فارسی به انگلیسی

lost, missing, dead, deceased

مترادف و متضاد

ازدست‌رفته، درگذشته، شادروان، مرحوم ≠ حی


فرهنگ فارسی

مفقود، گم کرده شده، گم شده، ازدست رفته
( صفت ) ۱ - گم شده از دست رفته ۲ - مرده درگذشته دانشمند فقید .

فرهنگ معین

(فَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - گم شده ، از دست رفته . ۲ - کنایه از: مرده ، درگذشته .

لغت نامه دهخدا

فقید. [ ف َ] ( ع ص ) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. ( یادداشت مؤلف ).
- فقیدالمثل ؛ بی مثل وعدیم النظیر. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] درگذشته، مرده.
۲. مفقود، گم شده.

پیشنهاد کاربران

با احترام یاد کردن از شخصی که فوت کرده است

از دست داده شده، از دست رفته، گم کرده شده

مورد احترام

مرحوم قابل احترام

the departed

از فقدان میاد. کسی که در گذشته ولی برای ما عزیز است
مثل پادشاه فقید

the late

فقید، صفت مشبهه است از ریشهٔ فَقد
فَقَدَ= گم کرد از مصدر فِقدان
فقید یعنی کسی که برای همیشه مفقود و گم است.
در رژیم گذشته تا همین اواخر اگر کسی می گفت �رضا شاهِ فقید�، بازخواست می شد.
بنا بر این، عنوان �فقید� حرمت و احترام در بر ندارد
مثلاً کسی برای امام خمینی، عنوان فقید را بکار نمی برد، مگر به اشتباه

سلام
فقید، صفت مشبهه است از ریشهٔ فَقد
فَقَدَ= گم کرد از مصدر فِقدان
فقید یعنی کسی که برای همیشه مفقود و گم است.
در رژیم گذشته تا همین اواخر اگر کسی می گفت �رضا شاهِ فقید�، بازخواست می شد.
بنا بر این، عنوان �فقید� حرمت و احترام در بر ندارد
لذا کسی واژهٔ�فقید� را برای امام خمینی بکار نمی برد.

برکشیده

هوالعلیم

فقید: نیست شده، آنکه دیگر وجود ندارد. . . . .


کلمات دیگر: