مترادف غلا : غل، قحط، قحطی، گرانی، گرسنگی
غلا
مترادف غلا : غل، قحط، قحطی، گرانی، گرسنگی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
غل، قحط، قحطی، گرانی، گرسنگی
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گران شدن نرخ چیزی ۲ - ( اسم ) گرانی ۳ - تنگی سختی ( زندگی ) یا قحط و غلائ . خشکسالی و گرانی .
لغت نامه دهخدا
غلا.[ غ َ ] ( ع اِمص ) قحطی و گرانی نرخ غله و دیگر مأکولات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به غلاء شود : فضلای عصر در ذکر آن غلا منظومات بسیار گفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 330 ). و عاقبةالامر در قلعه غلا و قحط و وبا ظاهر گشت. ( جامع التواریخ رشیدی ).
فرهنگ عمید
گران شدن نرخ، گرانی نرخ.
پیشنهاد کاربران
جوش آوردن
در زبان خوانساری - پارسی باستان
کلاغ
کلاغ
در زبان لری بختیاری به معنی
کلاغ
Qela
کلاغ
Qela
کلمات دیگر: