کلمه جو
صفحه اصلی

قاراشمیش


برابر پارسی : درهم و برهم

فارسی به انگلیسی

helter-skelter, shambolic

haphazard, helter-skelter, piggledy, confused


haphazard


فرهنگ فارسی

( صفت ) مخلوط درهم .

دانشنامه عمومی

قاْراشْمیْش:(gharashmish) در گویش گنابادی یعنی وضعیت جنگی ، خرابی اوضاع ، اوضاع خیْط ، هرج و مرج


پیشنهاد کاربران

کیشمیشی، قمر در عقرب، شلوغ پلوغ، گیر و دار، هیر و ویر، هاگیر واگیر!

هَپَل هَپو!


واژه ترکی به معنای بهم ریخته. در هم برهم. ریخته پاش. شلوغ پلوغ.

بَلبَشو، هر کی هر کی، شیر تو شیر ( خر تو خر ) ، شَلَم شوربا، پینتی ( ترکی ) ، هلالوش!

من نمیدانم دوستان چگونه ریشه یابی "قاراشمئش" تورکی را به "قار" ( برف ) و "آچماخ - آشماخ" ( باز کرد - شدن ) رسیده اند.
قاراشمئش یا همان قارئشمئش از مصدر قارئشماق در تورکی مشتق شده. قارئشماق در معنی بهم ریخته شدن و بهم ریختن می باشد. منتها مصوت ئ در تلفظ فارسی به مصوت ا تبدیل شده است.

واژه ای ترکی - قار ( برف ) ، آش ( باز کُن ) ، میش ( ببند )
یعنی: برفو باز کنو گلوله کن - برف میباره و نمیباره، معلوم نیست هوا چطوره؟ ( این واژه اولین بار برای هوا استفاده شده است! )
شلخته، درهم برهم ( مرکّب اتباعی ) ، ژولیده پولیده ( مرکّب اتباعی ) ، گِل هم!


خیت!

کلمه قاراشمیش در محاوره بسیار کاربرددارد و برای درهم ریختگی استفاده میشود.
از ریشه ی آذری/ارمنی ( قاریشمیش ) به معنی به هم ریخته و درهم
بلبشو
درهم وبرهم
هیاهو
پیچ در پیچ
نامنظم

به نظر من معنی** مجازی** قاراشمیش همون شلوغ و درهم برهم هست ولی معنای خود کلمه یه جورایی تو مایع های همون برف میباره و نمیباره هست
مثل کلمه foggy که معنیش میشه مه آلود ولی معنی **مجازیش** میشه مبهم، گنگ، کدر
تو فارسی و انگلیسی یا هر زبون دیگه ای همچین کلماتی بی شماره که دو معنی داره:یکی معنی جدا یا واقعی آن و دیگری معنی مجازیش
پس آقا حبیب التماس کمی تفکر!


قمر در عقرب بهتر می رساند

نامعلوم
نامعلومی که ظاهرا نتیجه خوبی نداره

بی سر و سامان

از فعل قاریشماق مشتق شده است به معنی مخلوط شدن. صفت مفعولی از این فعل است

از فعل قاریشماق به معنی مخلوط شدن ، مشتق شده است. صفت مفعولی از این فعل به معنی مخلوط شده است

هَرْدَمْبیل

Karışmak در ترکی استانبولی یعنی مخلوط شدن، درهم برهم شدن ، قاطی شدن و این لغت هم دقیقا بصورت ترکی آذری آن یعتی قاطی و به هم ریخته شده ( میش پسوند ماضی نقلی در ترکی است )

قاریشماق یعنی مخلوط شدن و قاریشمیش یعنی مخلوط شده قارماق یعنی مخلوط کردن و در فارسی همان معنی درهم برهم شده را میده این وامواژه ترکمنی وارد شده به فارسی است. تمنی دارم از شکم خودتان ریشه کلمات را فی امان اله در نفرمایید ، قاموس ترکی تحقیق نمایید تا فارسی امروزی را بهتر بفهمید. تانگری

یه دوستی در بالا گفته ریشه ارمنی هم دارد ( ! ) لطفاً توضیح دهد و در ضمن آذری وجود داشته باشد یا نه الان داریم ترکی حرف می زنیم لطفاً از آذری به عنوان زبان آذربایجان استفاده نشود


کلمات دیگر: