مترادف طنزکنان : طنازانه، نازکنان، کرشمه کنان، عشوه کنان
طنزکنان
مترادف طنزکنان : طنازانه، نازکنان، کرشمه کنان، عشوه کنان
مترادف و متضاد
طنازانه، نازکنان، کرشمهکنان، عشوهکنان
فرهنگ فارسی
( صفت ) در حال ناز و کرشمه کردن .
لغت نامه دهخدا
طنزکنان. [ طَ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) نازکنان. در حال ناز و کرشمه :
گه گه آید برِ من طنزکنان آن رعنا
همچوخورشید که با سایه درآید بطرب.
گه گه آید برِ من طنزکنان آن رعنا
همچوخورشید که با سایه درآید بطرب.
سنائی.
فرهنگ عمید
در حال طنز کردن، در حال نازوکرشمه، نازکنان.
کلمات دیگر: