کلمه جو
صفحه اصلی

غیر قابل حل


برابر پارسی : ناگشودنی، چاره نشدنی

فارسی به انگلیسی

insolvable, insoluble

insoluble


insolvable


مترادف و متضاد

indissoluble (صفت)
پایدار، تجزیه ناپذیر، ماندگار، غیر قابل حل، حل نشدنی، اب نشدنی، ناگداز، بهم نخوردنی، منحل نشدنی


کلمات دیگر: