مترادف طواف کردن : دور کعبه گشتن، زیارت کردن بقاع متبرکه، دورزن، چرخ زدن، دور گشتن
طواف کردن
مترادف طواف کردن : دور کعبه گشتن، زیارت کردن بقاع متبرکه، دورزن، چرخ زدن، دور گشتن
فارسی به انگلیسی
to circumambulate, to go round
مترادف و متضاد
۱. دور کعبهگشتن
۲. زیارت کردن (بقاع متبرکه)
۳. دورزن، چرخ زدن، دور گشتن
دور کعبهگشتن
زیارت کردن (بقاع متبرکه)
دورزن، چرخ زدن، دور گشتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گرد چیزی گشتن دور زدن .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) گرد چیزی گشتن ، دور زدن .
پیشنهاد کاربران
یعنی به دور کعبه چرخیدن
کلمات دیگر: