مترادف صریح اللهجه : بی پروا، راست، رک گو
صریح اللهجه
مترادف صریح اللهجه : بی پروا، راست، رک گو
فارسی به انگلیسی
frank, outspoken
مترادف و متضاد
بیپروا، راست، رکگو
فرهنگ فارسی
آنکه آشکارا آنچه در دل دارد بیان کند رک گو .
رک گوی
رک گوی
لغت نامه دهخدا
صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] (ع ص مرکب ) رک گوی . آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رجوع به صریح شود.
( صریح اللهجة ) صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] ( ع ص مرکب ) رک گوی. آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رجوع به صریح شود.
فرهنگ عمید
۱. کسی که مطلب خود را صریح و آشکارا می گوید.
۲. آن که هرچه در دل دارد آشکارا بیان می کند، رک گو.
۲. آن که هرچه در دل دارد آشکارا بیان می کند، رک گو.
جدول کلمات
رک
پیشنهاد کاربران
کسی که حرف دلش بیان میکند یا به عبارتی رک حرف میزند
بی پروا، راست، رک
کلمات دیگر: