مترادف صمت : خاموشی، خموشی، سکوت
متضاد صمت : گویایی
خاموشی، خموشی، سکوت ≠ گویایی
صمت . [ ص َ ] (ع مص ) خاموش بودن . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). خاموش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). سکوت . || بسته شدن زبان مریض . (منتهی الارب ). || خاموشی . (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ). مقابل ذکر.
(صَمت) معنی صمت در فرهنگ لغت عربی-فارسی المعانی صَمَتَ:صَمْتاً و صُمُوتاً و صُمَاتاً:ساکت و یا خاموش شد . صَمَّتَ:تَصْمِیتاً [ صمت ]:ساکت شد - هُ:او را ساکت کرد .